plato

Wednesday, June 21, 2006

مقدمه آخدا

يا عماد من لا عماد له

ايكاش دلت از دل تنگم خبري داشت / يا ناله من در دل سنگت اثري داشت
يا نرگس مخمور تو بر من نظري داشت /يا شام فراغت ز پي خود سحري داشت
اي زلف طلايي تو كجايي تو كجايي / كز كار فرو بسته دل عقده گشايي

خدا

كناركوره
در ميان كارخانه ايستاده است
و دست هاي پر فتوتش
به شوكت بلوغ شهر
مي دمد

0 Comments:

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home