مقدمه آخدا
يا عماد من لا عماد له
ايكاش دلت از دل تنگم خبري داشت / يا ناله من در دل سنگت اثري داشت
يا نرگس مخمور تو بر من نظري داشت /يا شام فراغت ز پي خود سحري داشت
اي زلف طلايي تو كجايي تو كجايي / كز كار فرو بسته دل عقده گشايي
خدا
كناركوره
در ميان كارخانه ايستاده است
و دست هاي پر فتوتش
به شوكت بلوغ شهر
مي دمد
ايكاش دلت از دل تنگم خبري داشت / يا ناله من در دل سنگت اثري داشت
يا نرگس مخمور تو بر من نظري داشت /يا شام فراغت ز پي خود سحري داشت
اي زلف طلايي تو كجايي تو كجايي / كز كار فرو بسته دل عقده گشايي
خدا
كناركوره
در ميان كارخانه ايستاده است
و دست هاي پر فتوتش
به شوكت بلوغ شهر
مي دمد
0 Comments:
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home