plato

Friday, January 05, 2007

انتشار فيلم كامل اعدام صدام

يا عماد من لا عماد له




تصویرى از صدام حسین پس از اجراى مراسم اعدام كه در شبكه اینترنت منتشر شده است


به گزارش رادیو آلمان، در حالى كه رسانه‌ها خبر از دفن صدام حسین در زادگاهش مى‌دهند، امروز ضبط تصویرى مراسم به دار آویخته شدن او به طور كامل در شبكه اینترنت منتشر شد. در این ضبط كه از كیفیت صدایى و تصویرى متوسطى برخوردار است از جمله مى‌توان شنید كه چگونه شاهدان اعدام، چند لحظه پیش از مرگ دیكتاتور سابق عراق، نام دشمن درجه یك شیعه‌مذهب او مقتدا صدر را بر زبان مى‌آورند.

طول مراسم اعدام صدام حسین كه به نظر مى‌رسد با تلفن همراه ضبط شده باشد در مجموع ۲ دقیقه و ۳۸ ثانیه است. در جریان بستن طناب دار بر گردن صدام، مدام نور فلش دوربین‌هاى عكاسان به چشم مى‌خورد. صدام در جریان اعدام از خود احساسى نشان نداده و چهره‌اى آرام از خود نشان مى‌دهد.

حاضران كه وارد این اتاق مى‌شوند، همزمان با محكوم به اعدام، آغاز به خواندن آخرین دعا مى‌كنند. سپس این نام طنین‌انداز مى‌شود: «مقتدا، مقتدا، مقتدا». یكى از مردان مى‌گوید: «درود بر محمدباقر». محمدباقر صدر، پدر(پسر عموی پدر) مقتدا صدر، رهبر تندروى شیعیان در سال ۱۹۹۹ میلادى توسط ماموران صدام حسین به قتل رسید. تصاویر ضبط شده نشان مى‌دهند كه صدام حسین متعجب نگاه مى‌كند و به نظر مى‌گوید: «به درك واصل شو». سپس او كه «اشهد»ش را مى‌خواند و هنوز دعاى آخر خود را تمام نكرده درهاى زیر پاى او باز مى‌شوند. آخرین تصاویر جسد آویزان صدام بر چوبه دار را نشان مى‌دهند. دیكتاتور سابق عراق كه نخواسته بود هنگام اعدام كیسه‌اى بر سرش بكشند، چشمانش را باز نگه داشت.

طبق گفته یكى از اعضاى خانواده صدام حسین، او یك روز پس از اعدام در زادگاه خود، روستاى اوجا به خاك سپرده شد. «موسى فرج» به خبرگزارى فرانس پرس گفت، رییس جمهور سابق عراق ساعت ۴ صبح در روستاى اوجا در تكریت واقع در شمال عراق دفن شده است. طبق گفته این فرد آمریكا مى‌خواسته این كار هر چه زودتر انجام گیرد. طبق گفته موسى فرج، وى در هنگام خاكسپارى صدام حسین در محل بوده است.




جزيي ترين روايت از اعدام صدام





روزنامه انگليسي ساندي تايمز در شماره 31 دسامبر در گزارشي به بررسي جزپيات اعدام صدام پرداخت.

به گزارش رجانيوز، «ماري کالوين» گزارشگر ساندي تايمز در اين باره به گفتگو با موفق الربيعي، مشاور امنيت ملي دولت عراق و قاضي منير حداد پرداخته است.

در اين گزارش به جزيي ترين مسائل اعدام صدام حسين، ديكتاتور عراق پرداخته شده است.

« درست قبل از ساعت شش صبح، در زدند. جلادان صدام، نقاب سياه روي صورت هايشان کشيده بودند. صدام، روز گذشته، آخرين دقايق زندگي اش را در مقر اطلاعات نظامي عراق گذراند که روزي محل شکنجه و کشتار هايي بود که به دستورخودش صورت مي گرفت.

وقتي اذان صبح در شهر طنين انداخت، صدام را با پا بند آهني به پاي چوبه دار بردند تا تقاص جناياتي را که بر مردم عراق روا داشته بود، بدهد.

موفق الربيعي، مشاور امنيتي دولت ملي عراق، که شاهد مرگ صدام بود، مي گويد: «ما او را به اتاق چوبه دار برديم و به نظر مي رسيد که صدام از اتفاقي که در شرف وقوع بود، شگفت زده شده است. او به چوبه دار نگاه مي کرد و آنچه را که مي ديد، باور نداشت».

درحالي که جهان با واکنش هاي دوگانه اي بين شادماني و محکوم کردن اعدام صدام نشان داد، الربيعي گفت که ديکتاتور مخلوع، موقع رفتن به پاي چوبه دار، زير لب حرف مي زد: «نترسيد؛ اين جايي است که همه ما مي رويم».

الربيعي يکي از 15 نفري است که در اتاق تاريکي حضور داشت که آخرين جايي روي زمين بود که صدام مي ديد. الرباعي در گفتگوي تلفني از بغداد گفت که ديکتاتور سابق عراق، ابراز پشيماني نکرد.

الرباعي مي گويد: «به او، چه قبل و چه بعد از اعدام، احترام گذاشته شد. ما تمام استاندارد هاي اسلامي و بين المللي را در نظر گرفتيم.»

بعد از جنجال جمعه شب که مقامات عراقي اعلام کردند که مرگ صدام قريب الوقوع است و وکلايش سعي داشتند که از يک دادگاه آمريکايي استيناف بکنند، اما حکم اعدام وي صبح ديروز اجرا شد.

نوري المالکي، نخست وزير عراق، قبل از شرکت در مراسم ازدواج پسرش، حکم اعدام را امضا کرد و شوراي رياست جمهوري هم آن را تاييد کرد.

به زندانبان هاي آمريکايي که مسئول نگهداري از صدام بودند، دستور داده شد تا او را به دولت عراق تحويل بدهند. آنها به او قرص آرام بخش دادند، اما صدام قبول نکرد. الربيعي مي گويد:« ما حدود ساعت 5 ونيم صبح، صدام را از نيروهاي متحد تحويل گرفتيم و او مال ما شد».

درحالي که نيروهاي آمريکايي بيرون در نگهباني مي دادند، صدام به اتاقي سرد و متروک مقر اطلاعات نظامي عراق، برده شد. حتما يادش نرفته بود که نيروهاي امنيتي خودش، تعداد زيادي از مردم را در آن ساختمان ترسناک، شکنجه کرده و کشته بودند. صدام را نيم ساعتي تنها گذاشتند تا با افکار خودش خلوت کند. طبق قانون عراق، محکومان به اعدام حق دارند قبل از اعدام سيگاري بکشند و غدا بخورند.

الربيعي مي گويد: «به دست هايش دستبند زده بوديم و او را نشانديم. آنجا يک قاضي، معاونش، معاون وزارت دادگستري، معاون وزارت کشور، خودم و يک دکتر حضور داشتيم. بعد مشغول انجام تشريفات مربوط به پرونده قطور مدارک و جزئيات دادگاهش براي جناياتي که عليه بشريت انجام داده بود، شديم. قاضي حکمش را خواند. او همچنان در سکوت بود تا اينکه چشمش به يک دوربين فيلم برداري افتاد و شروع کرد به شعار دادن: الله اکبر، مرگ بر فارس ها(!)، مرگ بر اين و آن. دستبندش تنگ بود و آزارش مي داد، به نگهبان ها گفتم دستبند را کمي شل کنند.

مراحل تشريفاتي به پايان رسيد و چهار جلاد نقاب دار جلو آمدند. قد کوتاه و فربه بودند و کت چرم به تن داشتند، بيشتر شبيه قاتلان القاعده در فيلم هاي تروريستي آماتوري بودند تا کساني که ماموريت داشتند حکم رئيس سابق دولت عراق را اجرا کنند. صدام که نسبت به روزهاي پر جلال اش، چروکيده شده بود از آنها بلند قد تر بود.

لباس مرگش را خياط شخصي اش که از اهالي ترکيه است، دوخته بود؛ شلوار سياه، کفش هاي سياه واکس زده، بلوز سفيد، پلوور سياه و اورکت پشمي سياه که او را در مقابل سوز سرما در آخرين دقايق قبل از اعدامش حفظ مي کرد، پوشيده بود. موهايش به سياهي هميشه بود، اما زير چشمانش پف کرده بود.

در محل چوبه دار، جلاد ها دستبندش را باز کردند و دست هايش را از پشت بستند. وقتي به چوبه دار نزديک تر شد، دستمال سياهي به دور گردنش بستند تا از سوختگي طناب، محافظتش کند. وقتي مي خواستند پارچه سياه روي سرش بکشند، زير لب گفت:«اين کار لازم نيست». طناب را از روي سرش رد کردند.

او با حالتي گيج ايستاده بود و يکي از جلاد ها، گره طناب را سمت چپ گردنش، محکم کرد. صدام، حتي در آستانه مرگ هم دوربين هاي ويدئو را فراموش نکرد. قبل از اينکه پايش را به محل چوبه داربگذارد که با نرده هاي قرمز محصور شده بود، او کلماتي قبل از مرگ به زبان مي آورد، با صداي بلند گفت:« الله اکبر» و «فلسطين عربي است».

الربيعي مي گويد: «او درحالي که طناب به دور گردنش پيچيده شده بود، ايستاده بود. جلاد، شروع به خواندن قرآن کرد:" هيچ خدايي بجز الله نيست و محمد رسول خداست" اين جمله دو بار تکرار شد و صدام در يک چشم بر هم زدن، سقوط کرد. جلاد اهرم را کشيده بود و صدام در فاصله سه پايي چوبه دار، در سکوت آويزان مانده بود. ساعت شش و ده دقيقه صبح بود». مرگ صدام سريع بود. خيلي، خيلي سريع و کاملا بدون درد بود و بعد از سقوط بي حرکت بود».

سامي العسکري، نماينده نخست وزير در مراسم اعدام گفت که صداي شکستن گردن صدام را شنيده است.

صدام به مدت ده دقيقه از طناب آويزان بود و 15 نفري که آنجا بودند، شاهد اين صحنه بودند. دکتر ايست قلبي اش را اعلام کرد و بعد، يکي از جلاد ها او پايين آورد و در کيسه سفيدي قرارش داد و از اين صحنه عکس گرفت تا به وفاداران جان سختش اثبات کند که صدام مرده است. تلويزيون عراق، آخرين عکس او را که اززاويه عجيبي گرفته بود و گردنش از کيسه سفيد بيرون افتاده بود، نشان داد.

منير حداد، قاضي دادگاه استيناف هم شاهد مراسم اعدام بود. او گفت: «يکي از حاضران از صدام پرسيده است که آيا از مرگ مي ترسد؟ و صدام در جواب گفته است: چرا بايد بترسم؟ من تمام زندگي ام را در جنگ با کفار و متجاوزين گذرانده ام(!)».

کس ديگري پرسيد:«چرا عراق و ما را نابود کردي؟ تو ما را به قحطي کشاندي و کاري کردي که آمريکا عراق را اشغال کند». جواب صدام اين بود:«من متجاوزين و دشمنان عراق را نابود کردم، و من عراق را از فقر به ثروت رساندم».

منير حداد مي گويد: «صدام حالت عادي داشت و به خودش مسلط بود.» او گفت: «اين پايان کار من است. من زندگي ام را بعنوان يک سياستمدار نظامي با جنگ، آغاز کردم. پس مرگ مرا نمي ترساند. ما به بهشت مي رويم و دشمنان ما به قعر جهنم».

وقتي او را به پاي چوبه دار مي بردند، سربازگارد سعي کرد پارجه سياه روي سرش بگذارد، اما او مخالفت کرد. بعد آيه هايي از قرآن خواند که سربازها مسخره اش کردند. يکي از سربازهاي گارد، اسم مقتدي الصدر، روحاني معروف شيعه، را فرياد زد و صدام با پوزخند گفت:«مقتدي کيست؟»

حداد گفت: «روحاني که آنجا بود از صدام خواست که کلمات قرآن را بخواند و صدام هم همين کار را کرد، اما با استهزا. اين آخرين کلماتش بود و طناب بر گردنش فشرده شد و او به سوي مرگ، سقوط کرد».

0 Comments:

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home