plato

Wednesday, August 30, 2006

چند تصویر و بتهوون





عکس های از کیدمن و آلنده و هدرن










aqw








Friday, August 25, 2006

the corpse bride









چند خبر کوتاه

یا عماد من لا عماد له




نيروهای انتظامی در ايران دور تازه ای از توقيف و جمع آوری آنتن های ماهواره ای را در تهران آغاز کرده اند. بر اساس قوانين ايران "توليد، ورود، انبار، نصب، فروش و استفاده از گيرنده و تجهيزات ماهواره ممنوع بوده و متخلف مشمول مجازات قانونی خواهد بود.




دو خلبان لبنانی در فرودگاه بيروت، پايتخت لبنان. فرودگاه بين المللی بيروت، که بدنبال درگيريها بين حزب الله لبنان و ارتش اسراييل از يک ماه پيش بسته شده بود، اکنون مجددا باز شده است.




سرباز اسرائيلی هنگام بازگشت از يک گشت زنی صبحگاهی در جنوب بيروت. امير پرتز، وزير دفاع اسرائيل، اعلام کرده است که يک کميسيون تحقيق به منظور بررسی عملکرد ارتش اين کشور در جنگ اخير لبنان تشکيل شده است.

Thursday, August 24, 2006

بالاک




تولدت مبارک آقای جی بی اس!

یا عماد من لا عماد له





این داستان معروف را چه کسی نشنیده؟
می گویند یک روز جرج برنارد شاو که با چرچیل شوخی داشته،‌ در جشن افتتاح یکی از تاتر هایش چرچیل را دعوت میکند و در تلگرامش می نویسد: برایتان دو بلیط رزرو کرده ام. با دوستی تشریف بیاورید،‌ البته اگر دوستی داشته باشید! و وچرچیل هم در جواب به شاو می نویسد که: متاسفانه آن شب گرفتارم و نمی توانم که در مراسم شب اول شرکت کنم در عوض شب دوم خواهم آمد، البته اگر شب دومی وجود داشته باشد!

یک شهر کوچک و یک مهمانی بزرگ

این روزها دست نمی دهد که آدم یک مهمانی تولد درست و حسابی برود. نمی دانم چرا. آیا دوستان ما هم بدتر از خودمان به پنهان کاری افتاده اند و دارند سنشان را قایم می کنند؟ به هر حال،‌چیزی که روز چهارشنبه بیست و ششم ماه ژوییه سال دوهزار و شش به من مسجل شد این بود که آدم از یک سنی که بگذرد دیگر این چیزها اهمیت خودش را از دست می دهد. مثلا من همان چهارشنبه ای که ذکرش رفت، رفته بودم به جشن تولد. تولد آقای جرج برنارد شاو. صد و پنجاه سالش می شد، همین بود که شمع روی کیک نبود اما امیدوارم نور به قبرش ببارد.



زندگی آقای جی بی اس GBS

آقای جی بی اس در بیست و ششم ماه ژوییه سال ۱۸۵۶ در دابلینِ ایرلند به دنیا آمد و تا نوامبر سال ۱۹۵۰ هم نمرد. این در حالی ست که من فکر نمی کنم علم پزشکی در آن زمان آنقدر پیشرفته بود که افراد را تا سنین بالا زنده نگاه دارد! تازه علت مرگش هم کهولت سن نبود، از نردبان بالا رفته بودکه افتاد و بعد از چند روز در بستر بیماری خوابیدن، این دار فانی را وداع گفت. باری،‌نمایشهای جرج برنارد شاو بعد از شکسپیر بیشترین تعداد اجرا را به خود اختصاص می دهد و اصولا بیشترین اهمیت را در ادبیات نمایشی انگلیسی دارد.

برنارد شاو در سال ۱۹۲۵ برنده جایزه نوبل ادبی شد. او در نمایشهایش از طنزی غنی استفاده می کند. از نمایشنامه های مهم او می توان به اسلحه و انسان (Arms and the Man )، خانه ياس (Heartbreak House )، سرگرد باربارا (Major Barbara ) و کاندیدا (Candida ) اشاره کرد.




حالا این مهمانی کجا بود؟

در کانادا شهر کوچکی هست به نام Niagara-on-the-lake که در نزدیکی آبشار نیاگارا قرار دارد. این شهر کوچک به جشنواره بزرگ جرج برنارد شاو شهرت دارد که از سال ۱۹۶۲ تا کنون در تمام فصول سال در این شهر جریان داشته است. مجموعه جشنواره دائمی شاو، تنها تاتر در دنیاست که به نمايشنامه های نوشته شده در دوران زندگی جرج برنارد شاو ، یعنی بين سالهای ۱۸۵۶ تا ۱۹۵۰، اختصاص دارد. البته نمایشهای دیگر هم در سالنهای مختلف مجموعه تاتر شاو اجرا می شود.

جشن تولد آقای جرج برنار شاو در جشنواره ای که به اسم خود اوست، سر ساعت چهار و نیم بعد از ظهر شروع شد. چرا چهار و نیم؟ برای اینکه سانس های این فستیوال به این صورت است که یک بار ساعت دو بعد از ظهر تاتر اجرا می شود و یک بار ساعت هشت شب. ساعت چهار و نیم درست بین این دو است. ساعت دویی ها تاترشان تمام شده و ساعت هشتی ها هم فرصت دارند که حسابی مهمانی بازی کنند تازه به تاترشان هم برسند. در ضمن اگر مهمانی ساعت چهار و نیم شروع شود چای آقای برنارد شاو را هم می توان همان ساعت پنجش نوشید.



اینجا یک مهمانی تولد برگزار می شود. ساعت دو بعد از ظهر بعد از اتمام اجرای نمایش Arms and the Man نوشته جرج برنارد شاو،‌ از همه حضار در سالن دعوت شد تا در مهمانی هم شرکت کنند. مهمانی گاردن پارتی جرج برنارد شاو در حیاطی زیبا برگذار شد. در همین حیاط زیبا، کوارتت سازهای زهی که متعلق به خود جشنواره بود، مشغول نواختن بود و آشپزخانه هم کیک را آماده می کرد.

این جشنواره بزرگ، تولد اقای جرج برنارد شاو را تا همین امسال جشن نگرفته بود. تنها به مناسبت سالی به رُندی ۱۵۰ بود که تصمیم گرفته شد یک مهمانی تولد برای شاو برگزار شود.

اودت يزبک ( Odette Yazbeck ) مدیر روابط عمومی تاتر ، می گفت که در این هفته نمایشهای شاو بیشتر به اجرا گذاشته خواد شد. او می گفت سعی شده که این جشن هر چه مختصر تر برگزار شود و به مراسم کیک و چای محدود باشد، چرا که به میل باطنی و سبک وسیاق خود برنارد شاو جور در می آید. از طرفی این فستیوال با فعالیت بی وقفه اش در تمام طول سال تا حدی دینش را به آقای شاو ادا کرده و علی الصول زیاد شرمنده او نیست.




روز خوبی بود

این جشن تولد مردی بود که کلمات قصارش در میان مردمی می چرخد که شاید با کار هنری اش آنقدر آشنا نیستند که با نیش زبان و شوخ طبعی اش هستند. مردی که همان طور که از حرفهایش پیداست نه تنها هوشمند بود که به هوشیاری خود نیز آگاه بود. او می گفت: "شما یک اتفاق را می بینید و می پرسید: چرا؟ و این در حالی ست که من اتفاقی دور و رویایی را تصور میکنم و می گویم: چرا که نه!"

جرج برنارد شاو حرف زیبای دیگری هم زده که من بسیار به آن اعتقاد دارم،‌شما را نمی دانم: "بیهوده است که در زندگی تلاش کنید خودتان را پیدا کنید، باید تلاش کرد که خود را خلق کرد"

خیلی خوب گفتید آقای شاو! تولدتان مبارک. لطف عالی مستدام!